راستش توی این چند سالی که زندگیم با مقوله مهاجرت گره خورده، هزار و یک نصیحت و پند و اندرز از دوست و آشنا و غریبه شنیدم. ولی پررنگ ترین جمله تمام این مکالمات این بود: به ایرانی ها اعتماد نکنیا!!
همیشه با شنیدن این جمله از زبون هموطن های خودم یه غم زیادی رو تجربه می کردم از اینکه چرا وقتی فرسنگ ها دور از کشورم هستم، باید از لذت هم صحبتی و خوش گذرونی با هم زبون های خودم محروم باشم؟!
اینکه توی دنیا ملیت های زیادی هستن که کلی جامعه و انجمن های عجیب و غریب دارن تا به این بهانه از هر فرصتی برای دور هم بودن و شادی کردن و ساختن لحظه هاشون استفاده کنن، ولی ما ایرانی ها فقط فکر فرار از هم هستیم، از نظر من یه واقعیت تلخه که لازمه کاری براش انجام بدیم، بالاخره از یه جایی باید شروع کرد دیگه، نه؟
چرا فقط بدی ها رو ببینیم؟
داشتم به این فکر میکردم که خب منم مثه همه شما تجربه های بد از هموطنام داشتم، ولی از حق نگذریم ازشون خوبی هم کم ندیدم، خیلی ها بی توقع عشق و رفاقت هدیه دادن و خیلی ها معرفت و مرام، خلاصه اینکه اگر قرار باشه زندگیمون رو فقط رو حساب آسیب و زخم هایی که از آدم ها خوردیم ببریم جلو، فاتحه حال خوبمون خونده اس.
پس من با این دیدگاه قدم گذاشتم به خاک غربت!! و مثل همه روزهای زندگیم تو ایران هم تجربه های بد داشتم و هم کلی همدلی و عشق و کمک بدون توقع از فارسی زبانایی که حال دلمو خوب کرد و اونجا فهمیدم که دلم میخواد برای این اتحاد و نزدیک شدن فارسی زبان های خارج از ایران کاری بکنم.
پررنگ ترینش هم برام توی روزای کرونا بود : یه خانم نازنین ایرانی که اتفاقی توی یه آزمایشگاه پیداش کردم و تا متوجه شد من ایرانی ام و تازه وارد، با اطلاعاتی که بهم داد و کمکی که کرد باعث شد استرس جا موندن از پروازم از بین بره و حاضر شد بدون اینکه شناختی از من داشته باشه شغل خودشو به خطر بندازه ولی کاری کنه که جواب تست کرونام برای پرواز به جای 24 ساعت، توی کمتر از 6 ساعت به دست من برسه.
دورهمی هایی که تنهایی آدم رو کم میکنه
توی گشت و گذار در فرهنگ های مختلف مخصوصا وقتی چندین سال در یه کشور جدید زندگی میکنی، متوجه میشی هر کشوری توی دنیا رسم و رسوم های متفاوتی داره که تا قبل از این هیچی در موردشون نمی دونستی. مثل جشن ها و کارناوال های زیادی که به مناسبت های متفاوت توی هر کشوری در تاریخ خاصی سالیان ساله که داره برگزار میشه.
برای خود من به عنوان یک ایرانی که از بچگی به جای مراسم شادی و خوشی، مدام سوگواری و عزاداری دیده بودم، مواجه شدن با جشن بریدن یه درخت خاص و رقص و آواز و آهنگ های محلی اتریش و دور هم جمع شدن و پایکوبی برای همچین پدیده ای جزو عجایب هفت گانه بود!!
پس اینکه وقتی توی کوچه پس کوچه های یه کشور دیگه قدم میزنی و با عبور از کنار هر عابر غریبه ای با یه لبخند به پهنای صورتش مواجه میشی، به این فکر فرو میری که چی تو فرهنگ این آدما باعث شده اینقدر آروم و شاد و مهربون باشن؟ و اولین جواب برای من همین جشن ها و فستیوال ها و کارناوال های پر تعداده.
چی میشه اگه یه کلونی بزرگ از ایرانی ها تشکیل بدیم؟
حالا بیاین با خودمون خیال کنیم یه روزی به همین زودی ها، هر کشوری توی این کره خاکی یه انجمن درست حسابی از ایرانی ها داشته باشه که به مناسبت های فرهنگی و تاریخی ایران که کم هم نیست یه جشن، دورهمی یا یه کارناوال خاص داشته باشه و کلی ایرانی که دور از وطن و خانواده و عزیزاشون دارن با غم غربت دست و پنجه نرم میکنن کنار هم ساعاتی رو به رقص و پایکوبی و گپ و گفت با همدیگه بگذرونن، از نظر من حتی تصورش هم رویایی و شگفت انگیزه، نه؟
وقتی به این فکر کردم که اگه همچین اتفاقی بیفته چه نتایجی میتونه برای ایرانیا بیفته به نتایج شگفت انگیزی رسیدم.
با اتحاد ما روزای بهتری از راه میرسن
اولین نتیجه کنار هم بودنامون میتونه این باشه که ما کم کم یاد میگیریم به هم اعتماد کنیم و این میتونه شروع ارتباطات موفق در جامعه باشه و در ادامه لذت تجربه دلچسب پذیرفته شدن در جامعه جدید رو برامون به همراه بیاره.
وقتی با آدمای مختلفی هم صحبت میشیم که راه امروز ما رو سال ها قبل شروع کردن و الان میتونیم با همفکری باهاشون از پس مسائلی که برامون جدیده بربیایم، علاوه بر اینکه اعتماد به نفس از دست رفته مون رو بهمون برمیگردونه، باعث افزایش انگیزه و روحیه مون میشه و ما رو برای تطبیق با شرایط جدید زندگیمون آماده میکنه.
البته که از نظر روانی اینکه با تعداد زیادی آدم روبرو بشیم که مسائلی مشابه ما دارند و احساساتی شبیه ما رو تجربه میکنن خود به خود فشار و استرس ناشی از مهاجرت و غم غربت رو در ما کاهش میده.
خلاصه اینکه هر چقدر بیشتر به این موضوع فکر میکنم و خوبی ها و بدی هاشو روی صفحه ترازو قرار میدم، بازم وزنه خوبی هاش خیلی سنگین تره و من همچنان در آخر به این نتیجه میرسم که اینجا لازمه برای ایرانیان خارج نشین کاری کرد تا در ادامه به اتحادشون و در نتیجه به شکل گیری کلونی های مختلف ختم بشه.